هر کاری کردم
دلم نیومد از امشب و این لحظه ننویسم .از لحظه ای که صدات تو گوشم پیچید و من سرشار از عشق شدم ....
حسی که الان دارم یه حس غریبه اما آشناست....
حسی که خیلی وقت بود فراموشش کرده بودم رو دوباره بدست آوردم
انگار به گذشته ها پیوند خوردم
آره...
من امشب عاشقم
عاشق تو....
الان دارم ترانه ی زیبای * تو نایت * از انریکه و گوش میدم
خیلی با حال و هوای امشبم اشناست
این ترجمه ی اهنگشه
می دونم که منو می خوای!
واضحه که منم تو رو همینطور می خوام
پس اینو به من بده
بیا فاصلمون رو از بین ببریم
حالا خودتو بجنبون
لعنتی من عاشق این استایل حرکتتم!
پس بدش به من
چون من می دونم دقیقا می خوای چیکار کنی
امشب من دارم عاشقت میشم
اوه....تو فهمیدی
که من امشب دام خاطرخواهت میشم
تو بینهایت زیبایی
هیچ وقت این شب زیبایی رو که برام ارمغان اوردی فراموش نمی کنم عزیزم
لمس کن کلماتی را که برایت می نویسم تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست ... تا بدانی نبودنت آزارم می دهد ... لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست و عریان ... که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد ٬ لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پر شیار ... لمس کن لحظه هایم را ... تویی که می دانی من چگونه عاشقت هستم ٬ لمس کن این با تو نبودن ها را ٬ لمس کن ... لمس کن
دوستت دارم بی آنکه مرا دوست داشته باشی
دوستت دارم حتی اگر از چشمان خیسم بخندی و بی خیال این باشی که دلم شکسته است...
دوستت دارم حتی اگر دلت سنگ باشد ، حتی اگر هیچ احساسی بر من نداشته باشی با اینکه میدانم در دلت یک دنیا محبت است و احساست ، مثل آب پاک و زلال است...
عزیزم باور کن به تو نیاز دارم ، منی که قلبی ویرانه دارم ودلی سوخته ، منی که ساحل دریای دلم طوفانی است و امواج غم و غصه در دلم زیر و رو می شود نیاز به تو دارم که قلبم را با محبت و عشقت صفا دهی ، دل سوخته ام را با عشقت جان بدهی و ساحل دریای دلم را آرامتر از همیشه کنی...
عزیزم مرا باور داشته باش ، حتی برای یک لحظه هم که شده قلب مرا با تمام وجودت حس کن ...
بیا تا تنهایی دوباره به ویرانه دلم نیامده است !
تا تنهایی قاب خالی و بدون عکسش را در طاقچه قلبم نگذاشته است، تو بیا و قاب زیبای عکست را در آنجا بگذار!
بیا در قلبم با صدای مهربانت بگو درد دلت را به من و با فریاد اسم مرا صدا کن و بگو مرا دوست میداری تا سکوت تلخی که مدتهاست اعماق قلبم را فرا گرفته است و قلبم را غم زده کرده است شکسته شود!
قلبم را پر از محبت و عشق و صفای خودت کن ! بگذار آن خونی که در رگهای خشک من جاری میشود خون تو باشد و بگذار آن وجود من وجود تو نیز باشد!
عزیزم اینک که مینویسم دوستت دارم چشمانم خیس است ، به خدا خیس است ، پس چشمهای خیس مرا باور کن و تو نیز به من بگو مرا دوست میداری.
با آهنگ دلنشین عشق و با یاد تو و با عشق به قلب تو با چشمانی خیس و قلبی پر از امید اگر نخندی و اگر بیخیال این دل عاشق من نباشی می نویسم که دوستت دارم...
اینبار نه از حفظ میگویم و نه تکرار میکنم ، اینبار برای آخرین بار میگویم این کلمه را !!!! چونکه دوست داشتن به عمل است نه به گفتن! پس برای آخرین بار میگویم که مرا بفهمی و قلب شکسته و عاشق مرا باور داشته باشی
دوستای گلم سلام
امروز یه روز خیلی خاصه.....
اونم برای من!
سالها پیش تو همچین روزی بابای خوبم من به دنیا اومد
بابای خوبی که زندگی منه
می دونم خیلی اذیتش کردم و ....براش دخترخوبی نبودم ولی....با تموم وجودم دوستش دارم !
پدرم
واژه ی مقدسم !
تولدت مبارک
امیدوارم دخترکوچولوی لجباز خودت رو بخشیده باشی
به خاطر همه ی یکدندگی ها و شیطنت هاش .....
همیشه می گفتی من دختر سرسخت و لجبازی ام و هیچ وقت نفهمیدی این شباهت بین من و تو
باعث شده این قدر دوستت داشته باشم
تولدت مبارک بهترین بابایی دنیا.....
بابای دوست داشتنی من
ازت به خاطر همه چیز ممنوم
و تا اخرین نفس دوستت دارم.....بیشتر از همه چیز و همه ....
*دختر لجباز تو الهه *
امشب انگار خون تازه ای تو رگهای منه
یکی از عمق وجودم داره فریاد میزنه
منو از جاده نترسون نگو که فاصلههامون
صدتا کفش سربی و صدتا عصای آهنه
تو سرم افتاده امشب هوس قدم زدن
رد شدن از دل آتیش تو یه چشم به هم زدن
پابه پای سیم گیتار خوندن از گذشتهها
تو هوای روشنو پاک ترانه دم زدن
نازنین فقط توی همین نفس با من باش
بگو هستی که برم به این قفس با من باش
گوش بده نبض ترانه تنها با تو میزنه
بی بی ترانه هام تویی و بس بامن باش
بیا امشب ازحصار هر بهانه رد بشیم
لهجهی ناب و زلال این شب و بلد بشیم
ما دوتا رودخونهایم تو دریا میرسیم به هم
نکنه طعمهی دیوارای سخت سد بشیم
ولی انگار که دارم با خودم حرف میزنم
نازنینم تو کجایی صداتو نمیشنوم
نگاه کن فقط یه سایه پا به پای من میرفت
سایه طعنه میزنه تنها رفیق تو منم