سلام...
شاید این اخرین بار باشه که بهتون سلام می کنم ...
دلم برای همتون سخت تنگ میشه!برای فاطیمای خوبم که همیشه برام آرزو های خوب رو
آرزو می کرد..
واسه غوغای گلم با همه ی دلشکستگی هاش و نوشته های زیباش...
برای داداش ایرج که همیشه نگرانم بود...
واسه اقا حامد که تو اوج غصه خندیدن رو یادم داد!
برای سجاد عزیز...داداش دانیال خودم...که از اینکه من داداشی صداش می کردم حس خوبی
داشت...
برای عطیه جونم که همیشه با کارام حرصشو در می اوردم و مث یه ابجی نگران بچه بازی های من بود
برای سارا جونی و شلوغ کارهای سر کلاسمون و شیطنت ها...
برای نازی جونم که بیشتر از جونم دوسش دارم
نازنین..سارا...عطیه ...
دلم واسه کلاس و همه ی دوست جونی هامون تنگ شده
از همین حالا ...!
خیلی ناراحتم و دلم گرفته...از همه ی اشتباهاتم !
شاید با کارایی که کردم دیگه هیشکی واسه رفتنم ناراحت نیست...
شاید برگشتن یا نیومدنم واسه کسی مهم نیست...
همتون منو ببخشید و اسم دعا کنید ...
اگه دلتون رو شکستم به خدا نا خواسته بود....
نمی تونم جلو گریه مو بگیرم ...می دونم چه قدر اشتباه کردم و چه قدر...
مخصوصا در مورد تو....
دلت ازم شکست و
شاید هیچ وقت نتونی من رو ببخشی
نمی دونستم گفتن خداحافظ این قدر سخت باشه
نمی دونستم جدایی این قدر عذابم بده...
دلم از خودم گرفته
خداحافظ ای داغه بر دل نشسته!
کاش میشد به گذشته برگردم و
همه چی رو از نو بسازم ...کاش میشد داد بزنم و بگم منو ببخش که باهات بد کردم عزیزم !٬
تو خوب بودی و من با دلت بازی کردم
به خدا شرمنده م...دیگه نمی تونم تو چشمات نگاه کنم ....
وقتی نگاهت باروونیه
منو ببخش...
منو ببخش...
منو ببخش...
منوببخش...
خیلی سخته باورم شه که تو پیشم دیگه نیستی .
.
.
.
.
.
خداحافظ
???,mikhay khodam az deltangi daret biyaram
khasti belinkamet bego
rasti weblagetam mesle esmet khoshkele
bye