منوتوآغوشت بگیرآغوش تومقدسه

یه دختر اینجا نشسته با همه ی کودکی هاش :)

منوتوآغوشت بگیرآغوش تومقدسه

یه دختر اینجا نشسته با همه ی کودکی هاش :)

حرف آخرم باتو ای عشق بی رحم گذشته

باروون به شیشه ی پنجره می زنه و من چه دلتنگتم امروز... 

شاید از اون وقتی که منو دیدی سالها می گذره  

شاید حتی اسمم برات غریبه س  

تعجب می کنی هنوزم دارم از تو میگم ؟  

چون شاید همین جا آخر راه باشه  

شاید همین جا پایان باشه  

شاید دیگه فرصت نشه حرفامو بهت بزنم  

شاید دیگه نتونم .... 

شاید دیگه هیچ وقت نتونم  

بهم نگاه کن  

من هنوز همونم  

مث گذشته ها اما با یه فرق  

حالا دیگه عشق دیگه ای تو قلبمه  

با خودت می گی پس چرا باز ازت می خونم نه ؟ 

می خوام بگم بخشیدمت... 

تو همین لحظه بخشیدمت و حلالت کردم  

با اینکه قلبمو زدی شکستی  

با اینکه احساس الهه رو کشتی 

 

میگن گریه سهمه دله تنگه ولی من دیگه دلتنگ تو نیستم  

فقط دلشکسته م ازت  

حالا که دارم به گذشته هام نگاه میکنم می بینم چه قدر به پات فناشدم  

عشقی که الان دارم تو هیچ وقت نتونستی به قلبم هدیه کنی 

هیچ وقت  

نمی دونم چرا اسمت میام بغضم میگیره  

آخه تو نمی دونی با دل من چیکار کردی 

 

اگه در حق تو خوبی نکردم بدون که خالی بود  

     

              دستای سردم  

   ولی من در عوض هرچی که بودم  

 

      با احساسات تو بازی نکردم  

 

از غروب تا حالا با این ترانه اشک ریختم  

در عوض همه ی حرفایی که نذاشتی دمه آخر بزنم  

 

حرفه آخرم این که  

 

واگذارت کردم به خدای خودم و ازت گذشتم ولی بدون با دلم بد تا کردی 

جوری که هنوز که هنوزه غم تو دلمه. . . 

 

اگه تصمیم رفتن رو گرفتی 

 

           ببخش اگه پشیمونت نکردم  

 

  آره من واسه تو کم بودم اما... 

 

با احساساته تو بازی نکردم !

نظرات 11 + ارسال نظر
برگرد چهارشنبه 5 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:27 ب.ظ http://bargard.persianblog.ir/

عزیز...آپم.

ایرج پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:46 ق.ظ http://eiraj.blogsky.com/

الهه
دختر تو کی میخندی؟!
کچل شدم از بس حرفای تکراری برات نوشتم
بابا
فراموشش کن
از قلبت بیرونش کن
ارزش تو خیلی بیشتر از این حرفاست
ابجی کوچیکه عزیزم

دلم گرفته بود
فقط همین...
من دلتنگ اون نیستم
دلتنگ گذشته ی خودمم
اون وقت ها که می تونستمک بی دغدغه لبخند بزنم !

میشناسی.........غوغا پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ق.ظ

الهه جوووووووووووووووووووووووووووووووونم

جانم گلم

میشناسی.........غوغا پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:13 ق.ظ

نبینم دل تنگ باشییییییییییییییییییییییییییییییییییییی


فدای دلت با دلتنگی یات بشم توکل کن به خدا

کمی صبور باش
ناراحت میشم وقتی غمگین میشی یاااااااااااااااااااا

یکمم حواست به من باشه من که جز توو فاطیما ....

تورو خدا مواظب خودت باش

میشناسی.........غوغا پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:44 ق.ظ

این مگه حرف تووووووووو نیست الهه

برای اغاز زیبا هیچ وقت دیر نیست

حرف توء به فاطیما گفتی
الانم من حرف خودتو که به فاطیما جون گفتی به خودت میگم آره برای آغاز زیبا هیچ وقت دیر نیست ولی عجله کن خودتو داغوون نکن الهه ی ماهم-دوستت دارم


از خدا میخوام همیشه لبخند رو لبات باشه و نفست گرم باشه و زندگیت سبز تااااااااااااا عمر داری

مهرداد پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:23 ب.ظ http://nasle-sookhteh.blogsky.com

درد انسان متعالی،عشق و تنهایست

ممنون که اومدی

danial پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:50 ب.ظ http://j4h.persianblog.ir/

salam
khobi??
bebakhshid ke dir omadam
che ghad up kardiiiiiiii
doset daram ta vaghti ke dosam dastam dari
asheghetam ta zamani ke ashegham bashi
..

ایرج پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:31 ب.ظ http://eiraj.blogsky.com/

یه سر بهم بزن اپم

میشناسی.........غوغا پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:50 ب.ظ

دل مــــــــــــــــــــــــن سخت شکست



شیشه ای می شکند...

یک نفر می پرسد:

چرا شیشه شکست؟

مادر می گوید:شاید این رفع بلاست!

یک نفر زمزمه کرد...

باد سرد وحشی مثل یک کودک شیطان آمد...

شیشه ی پنجره را زود شکست!

کاش امشب که دلم مثل آن شیشه ی مغرور شکست،

عابری خنده کنان می آمد...

تکه ای از آن را برمی داشت، مرهمی بر دل تنگم می شد...

اما امشب دیدم...

هیچ کس هیچ نگفت، غصه ام را نشنید...

از خودم می پرسم:

آیا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است؟

دل من سخت شکست،

اما...

هیچ کس هیچ نگفت و نپرسید چرا؟؟؟

دل من سخت شکست
اما...
هیچکس هیچ نگفت و نپرسید چرا ؟
ایا ارزش قلب من از شیشه ی پنجره هم کمتر است...

فاطیما پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:56 ب.ظ http://www.jade-ehsas.mihanblog.com

الهه جوونم نبینم ناراحت باشی عزیز دلم
چرا این جوری میکنی با خودت؟؟؟
دختر تو خودت میای به من این حرفارو میزنی بعد خودت این جوری میکنی
به خدا توکل کن الهه ی من
فراموشش کن
به خودت فکر کن...............
به اینده ی قشنگت
فکر سلامتیت باش..........

ERFAN پنج‌شنبه 29 دی‌ماه سال 1390 ساعت 04:49 ب.ظ http://WWW.ERFANLF.BLOGFA.COM


سلام عزیزم وبت عالیه
من قسط تبادل لینک با شما رو دارم
اگه دوست داشتید بعد از اینکه لینکم کردید بهم خبر بدید تا لینکتون کنم[گل]
>>>>>>((((((مرگ عشق)))))))))<<<<<<<<<<
erfan

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد