منوتوآغوشت بگیرآغوش تومقدسه

یه دختر اینجا نشسته با همه ی کودکی هاش :)

منوتوآغوشت بگیرآغوش تومقدسه

یه دختر اینجا نشسته با همه ی کودکی هاش :)

روزای تاریک

وای به حال من  

آخرم منو تنها گذاشت... موقع رفتن یکم دلهره داشت  

نه به خاطر جدایی...نه به خاطر جدایی 

از این می ترسید نکنه..دیر برسه پیش یار جدیدش 

آخرم تیرشو تو چشمای من هدف گرفت  

اخرم زهره ش توی رگ های من جریان گرفت  

آخرم خارشو تو دستای من فرو می کرد  

آخرم داغشو روی دله من گذاشت و رفت...  

آخرم حسرت یه روزه خوش و تو زندگیم...گذاشت و رفت   

آخم با غریبه دیدمشو البته...واسه من غریبه بود واسه اون..یار تازه بود !  

از وقتی رفتی..همه بهم میگن چته...چرا همش کنج خونه ای؟چرا مث این دیوونه ها سردرگمی

اونااز حال و روزم بی خبرن...نمی دونن تو رفتی و من این جا در به درم  

همه میگن اون نورو گذاشت و رفت..همه میگن خودمون دیدیمش با چشامون  

همه میگن تو اون...همه میگن دیدنت با خود اون... 

اونا چرت و پرت میگن بذار بگن ..مهم اینه که من تو رو...خوب منم دیدم تو رو با خود اون !   

به همه دروغ میگم..به چشام دروغ میگم  

به نفسام که عطر تو باهاش خو گرفته بود دروغ میگم  

من دارم به خودمم دوغ میگم  

به گلای باغچه مون  

گنجیشک رو درختمون  

راستی درخت یادت می آد ؟ یادگاری نوشتی تا اخر عمرت باهامی...یادت میاد ؟ 

وقتی رفت...یه یادگار برام گذاشت 

عکس جدیدش بود  

اما تو عکس تنها نبود ...اون با رقیب نشسته بود ! 

راستش می خواستم عکستونو از وسط نصف بکنم خیلی سخت بودش اخه... 

دستت درست تو دستاش بود...اگه می خواستم ببرم دست تو هم باهاش میرفت ! 

راستش می خواستم عکستونو ازوسط نصف بکنم   

اما گفتم نکنه بفهمی ناراحت بشی 

دستم بشکنه من از این کارا بکنم... 

قابش کردم...روی طاقچه گذاشتمش... 

هرکی بهم میگفت اون یکی کیه میگفتم...چی میگفتم ؟....حرفی نداشتم بزنم ... 

کاش کور میشدم اون نامه رو نمیدیدم   

اون نامه ای که اون واست نوشته بود  

نه یک بار...صد بار خوندمش 

یه وقت بهت بر نخوره..اما باید بگم...حرف دله  

فکر می کنم تو صحبتاش یکم دروغ نوشته بود   

فک نکنی بدبینما...فک نکن از حسودیمه  

راستشو بگم ؟...از حسودیمه....از حسودیمه...  

بگذریم... 

بگذریم... 

چیه تعجب می کنی ؟  

اخه تو این ترانه دیگه نفرینت نمی کنم  

آخه من دوستت دارم  

می دونم کار بدیه...می دونم حرف چرتیه  

اما اگه یه روز دیگه...هفت ماه دیگه...یه سال دیگه  اصلا هر چند وقت دیگه  

زبونم لال بشه...گوش شیطون کر بشه  

یارتون گذاشت و رفت 

من هنوز منتظرم  

فکر نکنی کینه دارم...خیال نکن ازت بدم میاد   

نه... 

من هنوزمنتظرم  

من اصلا اون موقع که رفته بودی نامه ای ندیدم..نامه ای نخوندم  

عکسی که بهم دادی چه قشنگ بود  

من تو اون عکس به جز تو و اون روی ماه قشنگت که...کسی رو ندیدم ! 

اصلا چرا وای به حال من...اصلا چرا وای به حال من ؟  

من که می دونم یه روزی از همین روزا برمیگرده...میاد پیشم   

الان که این جا نیست درست .  

اما یادش که باهامه  

همون یادشه که رفیق غصه ها و بی کسی هامه   

همون یادشه که مونس بدبختی ها و اوارگی هامه  

ولی باز... 

من به همینم راضیم  

پس وای به حال من... 

وای به حال من...

نظرات 4 + ارسال نظر
غوغا سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 04:50 ب.ظ

سلام الهه جــــــــــــــــــــــــــــــــونم خوبی خانومی؟
خیلی قشنگ بود مطلبت دمت گرم نانازی

این فاطیما بدجوری نگرانم گذاشته نه دیروز بود نه امروز

نگران نباش غوغا
میاد...
شاید نیاز داره با خودش خلوت کنه !

sajad سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 08:08 ب.ظ http://slovely.blogfa.com/

salam doste khobam
man linketon kardam u ham mano be esme webam belink
merC

امیر سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 09:05 ب.ظ http://www.allover.parsiblog.com

قایل شمارو نداره عزیز

دریا سه‌شنبه 4 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:56 ب.ظ

ز غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است هرکه گوید دل به دل راه دارد
دل من زغصه خون شد دل او خبر ندارد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد